شهرآرانیوز؛ فیروز مشعوف، از خبرنگاران ورزشی نامآشنا و سخنگوی پیشین فدراسیون فوتبال افغانستان است که تا قبل از سقوط جمهوریت، سخنگوی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی افغانستان بود و حالا مثل هزاران نخبه دیگر افغانستانی مجبور شده است کشورش را ترک کند و به کشورهای دیگر مهاجر شده است. به بهانه دیدار امروز تیمهای ملی فوتبال ایران و افغانستان در چهارچوب رقابتهای فوتبال مرکز آسیا (کافا) که در قرقیزستان برگزار میشود، با او گفتوگو کردیم.
آیا تیم ملی فوتبال افغانستان با تیم چهارمش به مصاف تیم ملی فوتبال ایران میآید؟
خیر، بحث تیم چهارم نیست. هر مربی که میآید، با یک تفکر جدید میآید. این یک مسئله عادی است. تیم ملی ما فعلا یک تیم جدید است. آقای المطیری سعی کرده است بازیکنان جدید را برای تیم ملی فوتبال افغانستان انتخاب کند و بهنظرم متأسفانه بازیکنان ما خیلی از لحاظ فنی دانش خوبی ندارند. بیشتر تکیه کرده است به بازیکنان داخلی. به همین دلیل احساس میشود که تیم لیگ چندم است. این تیم، تیمِ انتخابی سرمربی است. اگر ما بازیکنان بهتری در اروپا داشتیم، توسط سرمربی تیم ملی دعوت نشدهاند. یعنی این تیم کاملا آگاهانه انتخاب شده و در تورنمنت بعدی هم احتمال دارد همین تیم شرکت کند. اول و دوم و سوم وجود ندارد، من میخواهم واقعیت را بگویم؛ اگر امروز ما از ایران باختیم، افغانستانیها بیایند بگویند ما تیم دوم خود را فرستاده بودیم، اگر ایران را بردیم، بگوییم تیم اولمان بوده که شما را برده است، اصلا این حرف نیست. من دیدم که دیروز ایرانیها کامنت میدادند. این تیم کاملا آگاهانه و توسط سرمربی انتخاب شده است.
اهمیت بازی امروز را در چه میبینید؟
جدال دو همسایه همیشه حاشیهساز است؛ فرقی ندارد که این جدال بین ایران و افغانستان باشد یا هند و پاکستان یا آرژانتین و برزیل. هرچه باشد، حتی اگر دو کشور گمنام ورزشی و فوتبالی، در عرصه سیاسی هم باهم رقابت نکنند، وقتی باهم بازی کنند، سروصداهایی دارد. دقیقا مثل دو همسایه که کنار همدیگر زندگی میکنند، با تمام صمیمیت و دوستی و رفاقتی که باهم دارند، چشموهمچشمی و کریخوانی و حسودی هم باهم دارند. فکر میکنم این یک چیز عادی در انسانهاست.
حالا شما تصور کنید که همسایه ما همسایهای است که در سالیان گذشته در قسمتهای مختلف نیازمند او بودهایم و ورزش در این کشور رشد قابل ملاحظهای داشته است. تیم ملی فوتبال این کشور یکی از تیمهای درجهیک آسیا و نسبتا خوب جهان است و در جامجهانی بازی کرده است. در این طرف ما را میبینید که (تیم فوتبال کشور ما) که متأسفانه پسرفت و عقبگرد میکنیم. این طبیعتا یک حسی ایجاد میکند. شما اگر یک همسایه پولدار داشته باشید که در کنار شما زندگی میکند و ماشین مدل بالایی دارد، درحالیکه ماشین شما هر روز خراب میشود و باید به تعمیرگاه برود، طبیعتا با تمام صمیمیت و دوستی که با آن همسایه دارید، حسی به شما دست میدهد که اگر روزی بخواهید با او وارد رقابت سالمی هم شوید، آن حس طبیعی است.
متأسفانه باید بگویم افغانستان در هیچ حوزهای پیشرفت نکرده است. سقوط نظام جمهوریت و آمدن یک گروه باطل، نشان میدهد که ما اصلا هیچ پیشرفتی نکردهایم. بهجای اینکه حرکت کنیم، کاملا به عقب برمیگردیم. به همین خاطر باید بگویم که متأسفانه بازی امروز ما را خیلی امیدوار نمیکند؛ بهدلیل شرایط ایجادشده و اتفاقاتی که افتاده است، هرچند ما اتفاقات فوتبالی را هم باید در کنار صحبتهایی که کردم، داشته باشیم.
اگر ما بخواهیم به وضعیت فوتبال افغانستان بعد از ۲۰۰۱ نگاه کنیم و رشدی که فدراسیون فوتبال داشت، زیرساختهایی که ایجاد شد و تیمهای فوتبالی که در ردههای سنی مختلف ایجاد شدند، شما بهعنوان کسی که سالهاست در حوزه فوتبال فعالیت میکنید، وضعیت فوتبال را که ورزشی محبوب بین مردم است، با آمدن طالبان چگونه ارزیابی میکنید؟ فوتبال در افغانستان به کجا خواهد رسید؟
البته اینها دوستان ما و هیچکس نیستند. دوستان خودشان هم نیستند. فوتبال در یک جامعه زمانی رشد میکند که شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و شرایط زندگی آن جامعه سیر صعودی داشته باشد. عامیانهتر اگر بگویم، امکان ندارد که روزبهروز اقتصاد کمرشکن شود، ولی فوتبال رشد کند. من فقط درباره طالبان هم نمیگویم، در زمان جمهوریت هم با وجود امنیت نسبی و دمکراسی نسبی و اینکه یک آزادی نسبی داشتیم، ایدئال نبود. نمیخواهم بگویم در دوران جمهوریت همهچیز کامل و عالی بود، ولی یک آرامش روحی نسبی در افکار ما وجود داشت که داریم در یک اجتماع زندگی میکنیم و دستگاه حکومت و نوع بافت زندگی ما شهروندی بود و ما حس شهروندی داشتیم. اما حالا آن حس را نداریم و افکار به ما اجازه نمیدهد که ما این حس شهروندی را در افغانستان داشته باشیم. به همین خاطر هزاران نفر به فکر ترک افغانستان هستند و نمیخواهند در این جامعه زندگی کنند. چرا؟ چون فکر و روحیهشان به آنها اجازه نمیدهد که در آن جامعه با وجود اینکه خاک و وطنشان است، زندگی کنند.
میخواهم بگویم امکانپذیر نیست که تیم ملی یا فوتبال یک کشور حتی اگر امکانات خوبی داشته باشد، اما شرایط آن کشور، جنگ، انتحاری، اقتصاد ضعیف و سیاست ضعیف باشد، حرکت کند. اگر شما یک کشور را مثال بزنید، من برایتان دلیل قانعکننده میآورم. بله، تکوتوک کشورهایی داریم که در بدترین شرایط هستند، اما فوتبالشان رشد کرده است، یکیدو مورد و به تعداد انگشتان یک دست. اما شما این کشورها را با افغانستان مقایسه میکنید، مثلا بعضیها میگویند تاجیکستان. امنیت و آسایش و رفاهی که در تاجیکستان وجود دارد، اصلا در افغانستان وجود نداشته است؛ تاجیکستانی که امنیت خود را مدیون افغانستان است. یا مثلا خیلیها هند را مثال میزنند که فوتبال آن پیشرفت کرده است. هند امروز مرکز دمکراسی جهان است.
در دوران جمهوریت از من میپرسیدند که با اینهمه امکانات و پول و فیفا و تیمهای ۱۸ و ۱۹ سال و سفرهای خارجی، چرا فوتبال پیشرفت نمیکند؟ من آن وقتها میگفتم که جامعه باید برای پیشرفت فوتبال آماده باشد. حکومت ما در حال سقوط بود. مردم میگفتند چرا تیم ملی ما نتیجه نمیگیرد؟ برای ما قابل هضم نبود که حکومت ما سقوط کرده است، یک گروهی آمدهاند و همه مردم دارند از کشور فرار میکنند، تمام ورزشکاران از کشور فرار کردهاند و هرجومرج است؛ اما مردم توقع داشتند که ما باید برویم به جام ملتهای آسیا. به همین خاطر من سؤالتان را اینطور پاسخ میدهم که در افغانستان اصلا شرایط فوتبال حرفهای وجود ندارد. مردم نباید این عکسهای رنگی، این اتفاقات رنگارنگ را، سفرهای خارجی را و لباسهای قشنگ را ببینند، ولی اصل قضیه فوتبال مستلزم حرکت یک جامعه است که پیشرفت کند. تمام همین کشورهایی که پیشرفت کردهاند، شما جامعهشان را ببینید.
ایران امروز با هواپیمای اختصاصی چارتر بازیکنانش را به قرقیزستان و ازبکستان میبرد و دوباره به تهران برمیگرداند، اما تیم ملی ما به عربستان میرود و دستش را به سوی فدراسیون عربستان دراز میکند که به ما یک کمپ تمرینی بده. کمپ تمرینی را میدهد، بعد دستش را دراز میکند و آنها را میبرد به حج عمره، بعد ۲۳ ساعت تیم ملی ما از جده به استانبول میآید با یک ترانزیت وحشتناک و بعد از بیستوچند ساعت تیم ملی ما به قرقیزستان میرسد. شما چطور توقع دارید که تیم ملی برود و در مقابل ایران نتیجه بگیرد؟ تمام سفرهای ما همینطور بوده است. در زمان جمهوریت هم همینطور بوده است. همیشه ما از پروازهای اکونومیک استفاده کردهایم، از پروازهای تجاری استفاده کردهایم. هیچوقت ما شرایطی نداشتهایم که دولت به ما امکانات و هواپیما بدهد. فقط بحث هواپیما نیست که من بگویم اگر به ما هواپیما میدادند، ما حتما پیشرفت میکردیم.
منظورم این است که همه اینها باید دستبهدست هم بدهد، حکومت باید نگاه ویژهای به ورزش داشته باشد، دولت باید حمایت کند، ورزشکار ما باید فکر آرام داشته باشد، باید لیگ فوتبال قوی داشته باشیم که بتوانیم یک روزی ادعا کنیم ما هم تیم ملی فوتبال داریم.